حسین سالار قلبها
دستِ مادر تو دستای من می لرزه، میلـــــرزه
چشم مادرتو چشمای من می لرزه، میلــــــرزه
خدایـــــــــا، کمکم کن مادرم رو برسونم، درِ خونه
زمین و روی چادر، روی معجر، روی دیوار، پرِ خونِ واااای
آسمون بارون شده وااای
دل دریا خون شده وااای
خدا هم گریون شده وااای
واااای، مادرم ای وااای مادرم
کسی تو مدینه، به یاری ما نمیرسه
چه قیامتیه، صدا به صدا نمیرسه
یه طرف آتیش دل، یه طرف آتیش هیزم
یه طرف گریه ی ما، یه طرف خنده ی مردم
درِ آتیش گرفته رو صورت مادرُم.....
تا کنون لاجرعه از غم خورده ای؟؟
تا کنون سیلی محکم خورده ای؟؟
مادرت را سوی خانه برده ای؟؟
گوشواره دانه دانه .....
نوشته شده در سه شنبه 91 اردیبهشت 5ساعت
ساعت 12:28 عصر توسط سید.محمد علی شهرام شمس| نظر
By Ashoora.ir & Night Skin